شهیدامرالله کاظمی: آگاهانه در مسیر شهادت قدم نهادم
شهیدامرالله کاظمی: آگاهانه در مسیر شهادت قدم نهادم

شهیدامرالله کاظمی: آگاهانه در مسیر شهادت قدم نهادم

شهیدامرالله کاظمی در بخشی از وصیت‌نامه خود آورده است “من آگاهانه در مسیر شهادت قدم گذاشتم”.

شهیدامرالله کاظمی: آگاهانه در مسیر شهادت قدم نهادم

به گزارش کنفرانس از همدان، «شهید»؛ شاهد شهود عرفانی شد و نقش هرچه خوبی را در چهارفصل گیتی نمایان کرد و چشم ستارگان آسمان را روشن، ققنوس هشت جنت که هفت آسمان را مجذوب خود کرده است، همان عاشقی که در وادی مقدس عاشقی، پر پرواز گشود و فرشتگان را نوازشگر روح نابش کرد. «شهید»… همان ستاره‌ خاک‌نشین همیشه بیدار شب‌های خون و آتش که تا لمس شعله‌های بصیرت و حقیقت در مقتل عشق رزم عاشقانه کرد تا پیوندی ابدی در بزم عارفانه؛ عشق در منشور نور هشت هزار ستاره درخشان راه عاشقی، مأوای جاودانگی‌اش را به تصویر کشید تا درس استواری را در دل حادثه بر تارک تاریخ بنشاند، حالا می‌خواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستاره‌ها، شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت… برگ سبزی، تحفه درویش، تا چه قبول افتد و چه در نظر افتد. ۴۰۳۹/ تبرک لحظاتمان با شهیدامرالله کاظمى بسم الله الرحمن الرحیم  تا آنجا که مى‌توانید نیرو و وسایل جنگى آماده کنید تا دشمن خدا و دشمن خودتان را بترسانید. با سلام و درود بی‌پایان به رهبر انقلاب اسلامى و همچنین خانواده عزیزم لازم دانستم در این لحظه حساس مطالبى را به خانواده‌ام عرض نمایم. سلام بر پدر و مادرم که با رنج فراوان مرا به این سن و سال رساندند و تحویل خدا و مکتب برحقش دادند. پدر و مادر بهتر از جانم مى‌دانم برای زندگى من رنج‌ها و مشقت‌ بسیارى متحمل شده‌اید، خواسته من از شما این است حلالم کنید و انتظار دارم با شهادت من زیاد ناراحت نباشید مخصوصا مادرم که شاید برایش سخت باشد فرزندى را از دست داده ولى باید بداند که در راه خدا او را داده است. مادرم، قامتت را بلند گیر و افتخار کن و با روحیه شاد در جمع مردم وارد شو و آنها را دلدارى ده و غیر از اسلام هیچ نگو و غیر از خدا به هیچ چیز نیندیش. پدرم از شما مى‌خواهم بر سر قبرم گریه نکنى و عزادارى نکنى، سر قبرم شیرینى و شربت تقسیم کن و شادان و لبخندزنان با مردم حرف بزن زیرا من آگاهانه این راه را انتخاب کرده‌ام و در راه خدا رفته‌ام، مگر نه این است که روزى همه ما به لقاءالله مى‌پیوندیم چه بهتر که جان خود را براى احیاى مکتب حضرت محمد(ص) و جانشینان برحقش مخصوصا سرور شهیدان فدا کنیم مگر نمى‌دانى که در آن زمان امام حسین(ع) فریاد زد (هل من ناصر ینصرنى) آیا کسى هست مرا یارى دهد، هنوز منتظر جواب است تا امروز جوانان وطن ما به نداى بر حق او جواب مثبت دادند. خواهرانم شما هم باید زینب‌گونه زندگى کنید و همچون او فداکار باشید، برادرانم شما هم باید هدف و کار مرا دنبال کنید تا پیروزى اسلام را با چشمتان ببینید. پدرجان! معلم شهید دکتر شریعتى مى‌گوید آنها که رفتند کارى حسینى کردند و آنها که ماندند باید کارى زینبى کنند و اگر نکنند یزیدی‌اند پس به قول این معلم فداکارمان باید که اکنون زنده هستیم کارى زینبى کنیم تا یزیدى نباشیم امیدوارم خدا از ما قبول کند این فداکاری‌ها را. پایان پیام/ ۸۹۰۰۱

دیدگاهتان را بنویسید