امروز 14 اسفند سالروز تولد «پرویز شهدی» مترجم با سابقه مشهدی است؛ به همین مناسبت به بررسی آثاری از این مترجم پرداختهایم.
به گزارش کنفرانس از مشهد، ترجمه فعالیتی غریب است. غریب از این باب که مترجم در حقیقت نه تنها عمیقترین خوانندهی اثر است بلکه گویی دارد کتاب در حال ترجمه را زندگی میکند. این زیست هنری باعث میشود نگاهی که مترجم به آثار هنری دارد ورای نگاه دیگر خوانندگان باشد.
امروز ۱۴ اسفند سالروز یک مترجم با سابقهی مشهدی است. فردی که به جرئت میتوان او را یکی از پرکارترین مترجمان ایران دانست. «پرویز شهدی» دانشآموختهی دانشگاه سوربن فرانسه است.
حضور و زندگی در میان مردمی که قرار است اثری را از آن بوم ترجمه کنیم تاثیری شگرف دارد چرا که با جزئیات زبانی آنها آشنا و به تعبیری با فرهنگ آن کشور دم خور میشویم و پرویز شهدی از این ویژگی برخوردار است.
او در سالهایی از طرف بانک ملی به بروکسل بلژیک و پاریس فرانسه مامور شده و در همان سالها نخستین آثارش را ترجمه کرده است. ترجمههایی که البته چندین سال بعد و پس از بازنشستگی شهدی به چاپ رسیدند. به بهانهی سالروز تولد این مترجم ۸۶ ساله خراسانی از میان ۱۰۵ اثری که تاکنون توسط او ترجمه شده است به سراغ چند اثر او رفته و به بررسی آنها پرداختهایم.
«برادران کارامازوف» و «جنایت و مکافات» اثر فئودور داستایفسکی
یکی از مواردی که پیرامون شناخت مترجمها باید به آن توجه داشت نگاه به کتابهایی است که مترجم سراغ آنها میرود. این موضوع زمانی جدیتر میشود که با مترجمی پرکار مواجه باشیم و بتوانیم از میان آثاری که به سراغشان رفته علاقه و ذائقهی او را پیدا کنیم.
داستایفسکی یکی از نویسندگانی است که پرویز شهدی توجهی جدی به آن داشته است. فئودور داستایفسکی را میتوان یکی از مشهورترین نویسندگان روسیه و جهان دانست و برادران کارامازوف را هم یکی از برترین آثار تاریخ ادبی جهان.
شهدی در مقدمهی ترجمهی کتاب «جنایت و مکافات» میگوید: «حدود شصت سال است که با این نویسندهی شگفتانگیز و این مرد استثنایی که رمانهایش برگرفته از زندگی و خلقوخوی شخصیاش است، کلنجار میروم. اولینبار، حدود شصت سال پیش با ترجمهی خلاصهای از جنایات و مکافات با او آشنا شدم. یادم نیست در آن دوران نوجوانی پس از خواندن آن ترجمهی خلاصه، چه حالتی به من دست داد، همینقدر میدانم سخت دگرگونم کرد و یک لحظه دست از سرم برنداشت.
یکی دو سال بعد ترجمهی مفصلتری به دستم رسید، شاید بتوان گفت نیمی از متن اصلی. سالهای آخر دبیرستان بودم که آثار دیگر داستایفسکی یکی پس از دیگر به فارسی ترجمه شد. به جرأت میتوانم بگویم کمتر نویسندهای در ادبیات جهانی وجود دارد که همهی آثارش، حتا خاطراتش، به فارسی ترجمه شده و آنچه در این میان بیشتر از همه چیز مرا به خود جلب میکرد، شخصیت شگفتانگیز نویسنده بود؛ با آن زندگی عجیب و غریبش؛ با آن همه رویدادهای دردناک، بیماری، فقر، حساسیت بیش از اندازه، رفتن تا یک قدمی مرگ، سالها در بدترین شرایط با یک مشت تبهکار پای در زنجیر داشتن، در دشوارترین وضعیتها سالهای تبعید را گذراندن، نوشتن و نوشتن و نوشتن تا پای مرگ، به دلیل نیاز مادی برای اداره کردن خانوادهای پرجمعیت؛ همیشه مقروض بودن، فرار کردن از دست طلبکارها، روی آوردن به قمار به امید به دست آوردن پولی آسان…» گرچه این کتاب پیش از آنکه شهدی دست به ترجمهاش بزند توسط مترجمانی دیگر ترجمه شده بود اما پرویز شهدی از سر علاقهای که به این نویسنده دارد ترجمهی «برادران کارامازوف» و «جنایت و مکافات» را جزو افتخاراتش میداند.
سه گانه «ویکنت دو نیم شده»، «شوالیه ناموجود» و «بارون درختنشین» اثر «ایتالو کالوینو»
میتوان گفت «بهمن محصص»، هنرمند نقاش و مترجم در دهه ۱۳۴۰ اولین فردی که کالوینو را به فارسی زبانان شناساند و «ویکنت شقه شده» را از سهگانه معروف این نویسنده ترجمه کرد. دو دهه بعد شادروان «مهدی سحابی» ترجمه «بارون درختنشین» را که بخش دوم این مجموعه محسوب میشود، روانه کتابفروشیها کرد.
«پرویز شهدی» در بخشی از مقدمه کتاب ترجمه شده از کالوینو مینویسد: «ناشر «ویکنت دو نیم شده» و «شوالیه ناموجود» از من خواست با ترجمه دیگری از «بارون درختنشین» همه را یکدست کنم. من ابتدا نپذیرفتم، چون ترجمه شادروان سحابی هیچ عیب و نقصی نداشت و پس از گذشت چند سال تجدید چاپ هم شده بود. ولی، خب ناشرها هم در این راه پر رنج و مشقت نشر کتاب، در این دوره زمانه، حق و حقوقی دارند. وقتی ناشری میخواهد سه کتاب از یک نویسنده را با یک قلم و یک طرح جلد منتشر کند و در اختیار خواننده بگذارد (به ویژه که بنا به اظهار خودش این را بسیاری از خریداران دو ترجمه او خواستهاند)، شرط انصاف نیست من به خواستش تن ندهم.»
«شوالیه ناموجود» را پرویز شهدی اوایل دهه ۸۰ ترجمه کرد. شهدی دو بخش دیگر را هم ترجمه کرده است. او در مصاحبهای در مورد کالووینو میگوید: «کالوینو یکی از بزرگترین طنزنویسان نه تنها ایتالیا بلکه میشود گفت تمام دنیاست و از نظر من طنز دشوارترین سبک نویسندگی است، چون نویسنده به محتوایی جدی جامه طنز و استهزا میپوشاند. طنز در لغت به معنای طعنه زدن است و منظور نوشتههایی است که به ظاهر نویسنده از موضوعی صحبت میکند اما در باطن به موضوع دیگری پرداخته است. اگر نویسنده مستعد باشد، میتواند با زبانی شیرین آن را بیان کند. ضمنا در برخی کشورها که دولتهایشان نوشتن حقایق را برنمیتابند، طنز این اجازه را به نویسنده میدهد که بدون اینکه موضوع را روشن کند و اشارههایی مشخص داشته باشد، این هنر نویسندگی را به کار میبرد. کالوینو نویسندهای است که نظیرش را کمتر داریم بهخصوص در رشته طنز.»
«شازده کوچولو»، «دژ»، «زمین آدمها» و … اثر«آنتوان دوسنت اگزوپری»
آنتوان دو سنت اگزوپری از دیگر نویسندگانی است که پرویز شهدی نسبت به او توجهی ویژه دارد. «شازده کوچولو»، «دژ»، «زمین آدمها»، «خلبان جنگ»، «پیک جنوب» و «مجموعه داستان های آنتوان دوسنت اگزوپری ۶جلدی» از جمله آثار نویسندهی فرانسوی است که شهدی دست به ترجمهی آنها زده است. اگزوپری یک خلبان بود و در جریان یکی از پروازهای عملیاتی بر فراز مدیترانه در جنگ جهانی دوم ناپدید شد و به نظر میرسد در همین زمان جان باخته باشد.
فرانسه اگزوپری را بعد از مرگ به عنوان قهرمان ملی معرفی کرد. شهدی در مورد کتاب «دژ» این نویسنده میگوید: «این کتاب به نوعی حدیث نفس و جریان سیال ذهن است که نویسنده «شازده کوچولو» آنها را بدون هیچ ویرایشی در اواخر عمرش نوشته است. اگزوپری در این کتاب به شکل نمادین به باطن معناهای عمیق زندگی پرداخته است.» این نویسندهی فرانسوی در شازده کوچولو که به بیش از سیصد زبان ترجمه شده و بارها مورد اقتباس تئاتری و سینمایی قرار گرفته دیدگاه یک کودک که از سیارکی به نام ب۶۱۲ آمده را بررسی میکند. گفته میشود که مایهی الهام این اثر دیداری است که اگزوپری در صحرای آفریقا با یک کودک داشته است. به طور کلی اگزوپری را باید نویسندهای الهام بخش و ماجراجو دانست و چه بسا همین روحیات شهدی را به مجاب به توجهی ویژه به اگزوپری کرده است.
پایان پیام/